آسمان هفتم

فراموش کن آنچه را که نمی توانی به دست بیاوری و بدست آور آنچه را که نمیتوانی فراموش کنی

آسمان هفتم

فراموش کن آنچه را که نمی توانی به دست بیاوری و بدست آور آنچه را که نمیتوانی فراموش کنی

نظریه


آیاضدجاذبه‌”ی اینشتین واقعاً یک اشتباه بود؟


اینشتین، ضدجاذبه را بزرگترین اشتباه خود می‌شمارد. اما به نظر می‌رسد که او با اضافه کردن یک نظریه‌ی ضدجاذبه به فرضیه‌ی نسبیت خود که آن را شرط فلسفه‌ی انتظام گیتی می‌خوانند، کار درستی انجام داده است.

این شرط اضافه در فرضیه‌ی نسبیت، به فضا یک خاصیت تدافعی نسبت می‌دهد به این معنا که فضا خودش را دفع می‌کند، گسترده‌تر می‌شود و هرچه سریعتر این روند افزایش گستردگی ادامه می‌یابد. اینشتین این عامل به ظاهر بی‌ارزش را اضافه کرد چرا که تصور می‌شد جهان هستی ثابت است و بی‌حرکت. در نتیجه نیاز بود تا نیرویی وجود داشته باشد و قدرت کشش جاذبه‌یی زمین را بالانس و دچار تعادل کند که مواد موجود بر روی زمین، کوچک و کوچکتر نشوند.



اما در دهه‌ی 1920، ادوین هابل کشف کرد که جهان هستی خود به خود در حال گسترش و افزایش است. در نتیجه اینشتین نیز نظریه‌ی “تعادل انتظامی گیتی” را به دلیل ترس، پس گرفت!
اما به نظر می‌رسد این ایده نباید محو شود. نظریه‌ی کوانتومی میدانها، ثابت می‌کند که حتی فضاهای خالی نیز با انرژی زیاد در حال طغیان و جنب و جوش هستند. در واقع همان تاثیر جاذبه‌یی g=10 که نظریه‌ی ضدجاذبه‌ی اینشتین را توصیف می‌کند. این نظریه در مورد قدرت دافعه‌ (که در مقابل جاذبه مطرح می‌شود) مقداری گنگ و مبهم است اما به آن یک ارزش تخمینی می‌دهد.
تقریباً 10 سال پیش، فضانوردان متوجه شدند که سرعت گسترش ابعاد جهان هستی در حال افزایش است و در نتیجه نظریات آزمایش خود در مورد نیروی ضدجاذبه را مطرح کردند. در عین ناباوری و سرگردانی فیزیکدانها هم این فضانوردان، قدرت ضدجاذبه را شامل 120 نیرو دانستند که 10 بار از مقدار پیش‌بینی‌شده‌ی قبلی کوچکتر است.
این نتیجه، بسیار گمراه‌کننده و عجیب است. اگر تعادل برقرار شده میان جاذبه و دافعه، مقداری برابر با صفر بود، در نتیجه یکی از قوانین عمیق و مهم طبیعی در موردش صدق می‌کرد اما یک عدد غیرصفر که تازه با تئوری ابتدایی نیز غیرقابل مقایسه شناخته شده را نمی‌شود تعبیر کرد.
برای وخیم‌تر کردن شرایط، کیهان‌شناسان به ایده‌یی علاقه‌مند شدند که نیروی دافعه‌ی بسیار قوی و بزرگی در اولین مرحله‌ی تفکیک پس از انفجار بزرگ یا Big Bang را مطرح می‌کند چرا که این نظریه، سناریوی جذاب و محبوب مربوط به زمین غیرمسطح و در حال افزایش حجم را تایید می‌کند. با توجه به این تئوری، جهان هستی پس از تولد و شکل‌گیری، با سرعتی غیرقابل باور توسط یک عامل قدرتمند و عظیم، تغییر حجم داد و این نیرو را قدرت ضدجاذبه یا دافعه ایجاد نمود.
در نتیجه اگر بخواهیم دلیل و برهانی بر این افزایش حجم سریع و روزافزون بیابیم، به نظریه‌یی نیاز داریم که توضیح دهد چرا ضدجاذبه در ابتدا بسیار قوی و شدید بود، سپس با شتاب و سرعت کاهش مقدار پیدا کرد و سپس به مقداری در حوالی صفر رسید. به عبارت دیگر، ما می‌خواهیم بدانیم که چرا نیروی ضدجاذبه، تقریباً در اولین فازهای شکل‌گیری جهان هستی حذف و محو شد اما به طور کلی از بین نرفت؟
یک احتمال این است که نیرو بر اثر گذشت زمان، محو می‌شود. احتمال دیگر می‌تواند این باشد که نیرو در فضا تغییر می‌کند و در نتیجه ممکن است از ورای دوربین تلسکوپهای ما، همه چیز بسیار بزرگتر از آنچه هستند نشان داده شوند. اگر اینگونه است، در نتیجه هر جسمی در آن منطقه، با سرعت در کهکشانها و ستاره‌های دیگر پخش و متلاشی می‌شد و در نتیجه اصلاً هیچ ناظری نمی‌توانست حضور داشته باشد تا نیرو را اندازه بگیرد.
آنچه که ما نیاز داریم، یک تئوری است که قدرت نیروی دافعه یا ضدجاذبه را به اندازه‌ی بخشی از قدرت همه‌ی نیروهای موجود در طبیعت برای ما تعریف کند. متاسفانه به نظر نمی‌رسد که تئوریهای موجود مثل تئوری فرارشته‌یی یا تئوری “ام”، این میزان خاص را مشخص کنند و مقدار کمی که باقی می‌ماند هم همچنان ناشناخته و اسرارآمیز خواهد بود. در نتیجه باید دوباره به سوال یک رجوع کنیم!

عشق به خدا

روزی پدر و پسری بالای تپه ی خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همانطور که شهر را تماشا می کردند با هم صحبت می کردند.

 

پدر می گفت: اون خونه را می بینی؟ اون دومین خونه ایه که من تو این شهر ساختم. زمانی که اومدم تو این کار فکر می کردم کاری که می کنم تا آخر باقی می مونه.

 

دلی به ساختن هر خانه می بستم و چنان محکم درست می کردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه.

 

خیالم این بود که خونه مستحکم ترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونه های من بعد از من هم همینطور میمونن.

 

 اما حالا می دونی چی شده؟ صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم.

 

 این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...

 

این حرف صاحب خونه دل منو شکست ولی خوب شد...

 

 خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم.

 

درسی که به تو هم می گم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفق تر باشی.

 

پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست. تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت.

 

چراکه هیچ چیز ارزش این را نداره و هیچ کس هم چنین ارزشی به تو نمی تونه بده. فقط خدایی که تورا خلق کرده ارزش مخلوقش را می دونه و اگر دل می خوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه.

 

نوع شیاطین جنی

 

انواع شیطان
گرچه در اذهان عموم مردم لفظ شیطان اشاره به فرد خاصی به نام ابلیس است که در اثر نافرمانی خداوند از درگاه الهی رانده شد.
اما حقیقت این است که شیطان دو نوع است:
1-
شخصی‏
2-
وصفی‏
داستان سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم و سرپیچی از فرمان الهی از نوع اول است و شیطان وصفی نوعی از شیطان است که صفات و ویژگیهای شیطان در او هست و این نوع شیطان هم در جن وجود دارد و هم در انس. بنابراین شیطان مفهوم وسیعی دارد که می‏شود آنرا در مورد هر موجود طغیانگر و هر قدرت بدکار و فتنه انگیزی به کار برد.
قرآن هشدار می‏دهد که:
وسواس خناس تنها در میان یک گروه، جماعت و یا در یک قشر، و یک لباس خاص نیست بلکه در میان تمام جن و انس وجود دارد. در هر لباس و جماعتی یافت می‏شود بنابراین باید مراقب همه آنها بود، او لشگریان زیادی از جنس جن و انس دارد و نام شیطان بر همه آنها اطلاق می‏شود، همچون سردمداران کفر و ظلم و شرک و مفسدان و دوستان ناباب و همنشینان منحرف و نویسندگان و گویندگان فاسد و وسایل ارتباط جمعی وسوسه گر.
بلکه گاهی در میان شیاطین انسی افرادی پیدا می‏شوند که از شیاطین جن بدترند. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که به ابوذر فرمود: «هل تعوذت بالله من شر شیاطین الجن و الانس؟» آیا از شر شیاطین جن و انس به خدا پناه برده‏ای؟ عرض کرد آیا شیاطینی از انسانها نیز وجود دارد؟
حضرت فرمود: «نعم هم شر من شیاطین الجن»: «بله آنها از شیاطین جن بدترند

سفر درزمان


 آیا سفر در زمان امکانپذیر است؟


شاید سوال یک نیز بازگویی همین سوال باشد. ماهیت جسم و جاذبه‌ی کوانتومی را فراموش کنید. شاید این سوال را هر کسی دوست دارد که پاسخ دهد. سفر در زمان به یک موضوع علمی – تخیلی مورد علاقه و جذاب برای مردم تبدیل شد پس از اینکه اچ.جی. ولز، رمان نوگرایانه و جالب خود با نامماشین زمان” را نوشت. اما هرآنچه که اینجا مطرح شده، لزوماً علمی – تخیلی نیست. برای مثال سفر در زمان به سوی آینده، یک واقعیت علمی پذیرفته شده است. تئوری نسبیت اینشتین تایید می‌کند که یک جسم ناظر و مشاهده‌گر در برابر زمین، می‌تواند به سمت آینده‌ی زمین جهش کند. این تاثیر را ساعتهای اتمی ثابت کرده‌اند.
اما اینگونه درگیر شدن با تار و پودهای زمان، به سرعتی مشابه سرعت نور نیاز دارد که شاید در تئوری قابل اثبات و ممکن باشد اما به یک شاهکار بزرگ مهندسی نیاز دارد، حتی اگر به بودجه و هزینه‌هایش فکر نکنیم. اما سفر در زمان به سمت عقب، مشکلات بزرگتری خواهد داشت. نسبیت، این فرضیه را تایید نمی‌کند که یک جسم ناظر بتواند در دو بعد زمان-مکان سفر کند و به عقب هم برگردد. اما در همه‌ی داستانها و سناریوها، چنین شرایط خارق‌العاده‌یی نیز در نظر گرفته شده است.
یکی از راههای سفر به عقب در زمان، استفاده از یک “لانه‌ی مار” فضایی خواهد بود. تئوریسین‌ها معتقدند چنین تونل یا دروازه‌ی ستاره‌یی که دو نقطه را در ابعاد زمان – مکان به یکدیگر متصل کند، وجود دارد. اگر یکی‌شان را پیدا کنید و داخلش بپرید، چند لحظه‌ی بعد از نقطه‌یی دیگر در جهان هستی سردر خواهید آورد. آنها معتقدند اگر چنین چاله‌یی وجود داشته باشد، می‌توان آن را با ماشین زمان نیز مطابق و هماهنگ کرد. می‌توانید از طریق آن سفر کنید و نه تنها از یک مکان دیگر سر دربیاورید، که وارد یک زمان دیگر نیز بشوید. اینزمان” می‌تواند در گذشته یا آینده باشد.
اگر امکان سفر به گذشته وجود داشته باشد، انواع پارادوکس‌ها و تضادها نیز اتفاق خواهند افتاد. مانند معمای یک مسافر زمان که به سالهای گذشته می‌رود و مادرش را وقتی یک کودک است، به قتل می‌رساند. از این تضادها می‌توان گریخت اگر اصرار بورزیم و بدانیم که هیچ چیز نمی‌تواند قانون علت و معلول و کنش و واکنش را از بین ببرد. اما سفری دوطرفه در مسیر زمان، هنوز پیچیده و غیرقابل هضم است.
برای بسیاری از فیزیکدانها، این مساله بسیار غیرعقلانی است. استفان هاوکینگز نظریه‌ی “تخمین محافظت از تسلسل وقایع” را مطرح می‌کند و معتقد است که یک نیرو یا عامل خاص باعث می‌شود تا اجسام فیزیکی یا نیروها نتوانند به گذشته برگردند. این مساله شاید به دلیل موانع و سدهای فیزیکی اساسی بر سر راه ساخت ماشین زمان اتفاق می‌افتد. برای مثال انرژی خلاء کوانتومی در صورتی که هیچ محدودیتی برای ورود به حفره‌های ماری فضا نداشته باشد، طغیان خواهند کرد و دفع خواهند شد.
این مساله همچنان لاینحل باقی مانده اما موضوعی است که بسیاری از مردم، وقت و تلاش خود را صرف آن می‌کنند. همانطور که هاوکینگز اشاره کرده، صرف هزینه برای تحقیق در مورد سفر به زمان بسیار سخت است. در نتیجه به نظر می‌رسد برهان یا تکذیبیه‌یی برای حل این مساله، خود به مشکلات عمومی دیگر منجر شود. مانند طرح یک نظریه‌ی رام‌شدنی و قابل دسترسی در مورد جاذبه‌ی کوانتومی.

حکمت خلقت فرشته ها :

حکمت خداوند در خلقت فرشته ها :

از آنجائیکه خداوند دارای صفات کمالی چون رحمانیت وفیاضیت است ، یعنی وجود دهنده مطلق است وهر پدیده ای در عالم امکان وعدم برای وجود پیدا کردن نیازمند به فیض خداوند است ؛ پس خداوند از روی رحمت گسترده اش و وجود بخشی اش به هر ممکنی فیض وجود میبخشد تا از امکان وعدم به عالم وجود تشرف پیدا کنند .

بنابر این فرشته ها به عنوان یک پدیده یا نوعی آفرینش بخاطر رحمت وفیاضیت خداوند پا به عرصه وجود نهاده اند واگر این لطف ورحمت نبود هرگز وجود نداشتند .

پس هر موجودی وجودش در این جهان بزرگ محصول لطف وفیاضیت ورحمت خداوند است که به اقتضای صفات کمالیه مذکور خداوند واراده ومشیت ناشی از حکمت ولطفش پا به عرصه هستی می گذارند. 

این قاعده برای همه مخلوقات صادق است چه فرشته ها چه انسان ها وچه موجودات پست تر پس هیچ موجودی برای رفع نیازی خارج از نیاز خود ویا دیگر مخلوقات آفریده نشده است تا سئوال شود مگر خداوند نیاز داشته است .

بنابر این همه موجودات در اثر رحمت وفیاضیت خدا آفریده شده اند ؛وهر پدیده ای که قابل تصور در وجود است وقابلیت دریافت رحمت وشایستگی وجود پیدا کردن باشد ، خداوند از او فیض وجود و رحمت گسترده اش را را دریغ نمی سازد وبرای همین آفریده می شود.

پس هر فرشته ای وظایفی را در جهان ماده و معنا دارد و به همین خاطر آفریده شده اند. گروهی پیوسته در ذکر خداوند هستند و گروهی حاملان عرشند . گروهی حاملان وحی و گروهی تدبیر جهان ماده را بر عهده دارند تا با ایجاد علل و اسباب مـادی چرخه ی این جهان را بچرخاند.

با این بیان باید بگوییم آفرینش فرشتگان به خاطر فیض و رحمت خدا بود نه این که خدا نیازی به همکاری اون ها داشته باشه. درسته وقتی وظایفی به آن ها  محول شد ، به معنای نیاز خالق نیست بلکه به معنی انجام شدن هر کار و طی مسیرش طبق قانون اسباب و مسببات می باشد. و الا بر کسی پوشیده نیست که خداوند قادر متعال است و نیازی به همراهی کسی ندارد.