این شرط اضافه در فرضیهی نسبیت، به فضا یک خاصیت تدافعی نسبت میدهد به این معنا که فضا خودش را دفع میکند، گستردهتر میشود و هرچه سریعتر این روند افزایش گستردگی ادامه مییابد. اینشتین این عامل به ظاهر بیارزش را اضافه کرد چرا که تصور میشد جهان هستی ثابت است و بیحرکت. در نتیجه نیاز بود تا نیرویی وجود داشته باشد و قدرت کشش جاذبهیی زمین را بالانس و دچار تعادل کند که مواد موجود بر روی زمین، کوچک و کوچکتر نشوند.
روزی پدر و پسری بالای تپه ی خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همانطور که شهر را تماشا می کردند با هم صحبت می کردند.
پدر می گفت: اون خونه را می بینی؟ اون دومین خونه ایه که من تو این شهر ساختم. زمانی که اومدم تو این کار فکر می کردم کاری که می کنم تا آخر باقی می مونه.
دلی به ساختن هر خانه می بستم و چنان محکم درست می کردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه.
خیالم این بود که خونه مستحکم ترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونه های من بعد از من هم همینطور میمونن.
اما حالا می دونی چی شده؟ صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم.
این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...
این حرف صاحب خونه دل منو شکست ولی خوب شد...
خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم.
درسی که به تو هم می گم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفق تر باشی.
پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست. تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت.
چراکه هیچ چیز ارزش این را نداره و هیچ کس هم چنین ارزشی به تو نمی تونه بده. فقط خدایی که تورا خلق کرده ارزش مخلوقش را می دونه و اگر دل می خوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه.
انواع شیطان
گرچه در اذهان عموم مردم لفظ شیطان اشاره به فرد خاصی به نام ابلیس
است که در اثر نافرمانی خداوند از درگاه الهی رانده شد.
اما حقیقت این است که شیطان دو نوع است:
1- شخصی
2- وصفی
داستان سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم و سرپیچی از فرمان الهی از نوع
اول است و شیطان وصفی نوعی از شیطان است که صفات و ویژگیهای شیطان در او هست و این
نوع شیطان هم در جن وجود دارد و هم در انس. بنابراین شیطان مفهوم وسیعی دارد که
میشود آنرا در مورد هر موجود طغیانگر و هر قدرت بدکار و فتنه انگیزی به کار برد.
قرآن هشدار میدهد که:
وسواس خناس تنها در میان یک گروه، جماعت و یا در یک قشر، و یک لباس
خاص نیست بلکه در میان تمام جن و انس وجود دارد. در هر لباس و جماعتی یافت میشود
بنابراین باید مراقب همه آنها بود، او لشگریان زیادی از جنس جن و انس دارد و نام
شیطان بر همه آنها اطلاق میشود، همچون سردمداران کفر و ظلم و شرک و مفسدان و
دوستان ناباب و همنشینان منحرف و نویسندگان و گویندگان فاسد و وسایل ارتباط جمعی
وسوسه گر.
بلکه گاهی در میان شیاطین انسی افرادی پیدا میشوند که از شیاطین جن
بدترند. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که به ابوذر فرمود:
«هل تعوذت بالله من شر شیاطین الجن و الانس؟» آیا از شر شیاطین جن و انس به خدا
پناه بردهای؟ عرض کرد آیا شیاطینی از انسانها نیز وجود دارد؟
حضرت فرمود: «نعم هم شر من شیاطین الجن»: «بله آنها از شیاطین جن
بدترند.»
حکمت خداوند در خلقت فرشته ها :
از آنجائیکه خداوند دارای صفات کمالی چون رحمانیت وفیاضیت است ، یعنی وجود دهنده مطلق است وهر پدیده ای در عالم امکان وعدم برای وجود پیدا کردن نیازمند به فیض خداوند است ؛ پس خداوند از روی رحمت گسترده اش و وجود بخشی اش به هر ممکنی فیض وجود میبخشد تا از امکان وعدم به عالم وجود تشرف پیدا کنند .
بنابر این فرشته ها به عنوان یک پدیده یا نوعی آفرینش بخاطر رحمت وفیاضیت خداوند پا به عرصه وجود نهاده اند واگر این لطف ورحمت نبود هرگز وجود نداشتند .
پس هر موجودی وجودش در این جهان بزرگ محصول لطف وفیاضیت ورحمت خداوند است که به اقتضای صفات کمالیه مذکور خداوند واراده ومشیت ناشی از حکمت ولطفش پا به عرصه هستی می گذارند.
این قاعده برای همه مخلوقات صادق است چه فرشته ها چه انسان ها وچه موجودات پست تر پس هیچ موجودی برای رفع نیازی خارج از نیاز خود ویا دیگر مخلوقات آفریده نشده است تا سئوال شود مگر خداوند نیاز داشته است .
بنابر این همه موجودات در اثر رحمت وفیاضیت خدا آفریده شده اند ؛وهر پدیده ای که قابل تصور در وجود است وقابلیت دریافت رحمت وشایستگی وجود پیدا کردن باشد ، خداوند از او فیض وجود و رحمت گسترده اش را را دریغ نمی سازد وبرای همین آفریده می شود.
پس هر فرشته ای وظایفی را در جهان ماده و معنا دارد و به همین خاطر آفریده شده اند. گروهی پیوسته در ذکر خداوند هستند و گروهی حاملان عرشند . گروهی حاملان وحی و گروهی تدبیر جهان ماده را بر عهده دارند تا با ایجاد علل و اسباب مـادی چرخه ی این جهان را بچرخاند.
با این بیان باید بگوییم آفرینش فرشتگان به خاطر فیض و رحمت خدا بود نه این که خدا نیازی به همکاری اون ها داشته باشه. درسته وقتی وظایفی به آن ها محول شد ، به معنای نیاز خالق نیست بلکه به معنی انجام شدن هر کار و طی مسیرش طبق قانون اسباب و مسببات می باشد. و الا بر کسی پوشیده نیست که خداوند قادر متعال است و نیازی به همراهی کسی ندارد.