آسمان هفتم

فراموش کن آنچه را که نمی توانی به دست بیاوری و بدست آور آنچه را که نمیتوانی فراموش کنی

آسمان هفتم

فراموش کن آنچه را که نمی توانی به دست بیاوری و بدست آور آنچه را که نمیتوانی فراموش کنی

راه آسمان

 

روایت شده که حضرت على (ع ) روزى بر منبر کوفه خطبه مى خواند و در ضمن خطبه فرمود: اى مردم از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید. از راه هاى آسمان ها بپرسید که من به آنها داناتر از راه هاى زمین هستم . پس مردى از بین آن جماعت برخاست و گفت : یا امیرالمؤ منین ، جبرئیل الآن کجاست ؟
فرمود: مرا بگذار تا بنگرم . سپس نگاهى به بالا و بر زمین و به راست و چپ نموده ، فرمود: تو جبرئیل هستى . پس جبرئیل از بین آن قوم پرواز کرد و با بالش سقف مسجد را شکافت و مردم تکبیر گفتند و عرضه داشتند: یا امیرالمؤ منین ، از کجا دانستى او جبرئیل است ؟
فرمود: من به آسمان نظر انداختم و نظرم به آن چه بر بالاى عرش و حجب بود رسید. وقتى به زمین نگاه کردم ، بینایى من در تمام طبقات زمین تا ثرى (قعر آن ) نفوذ کرد و هنگامى که به راست و چپ نگاه کردم ، آنچه را خداوند آفریده دیدم ، ولى جبرئیل را در بین مخلوقات ندیدم ، به همین علت ، دانستم که این (سؤ ال کننده ) همان جبرئیل است .

جهان هستی چگونه برپاست؟

ما به جایی رسیده‌ایم که که بدون حل کردن برخی از مشکلات و مسایل فیزیک، نمی‌توانیم در مورد حقایق و پدیده‌های جالب و شگفت‌انگیز دیگر فیزیکی، اطلاعات بیشتری کسب کنیم. برای درک مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌های فضایی یا امکان سفر در زمان، نیاز داریم که بدانیم جهان هستی چگونه ادامه‌ی حیات می‌دهد.
هم‌اکنون یک ایده‌ی خوب در ذهن ما هست که می‌تواند منتج به کشف حقیقت و بنیاد هستی شود. علم فیزیک در قرن بیستم بر پایه‌ی انقلابهای دوگانه‌ی مکانیک کوانتومی (تئوری ماهیت جسم) و نظریه‌ی معروف اینشتین در مورد فضا، زمان و جاذبه معروف به نسبیت، بنا شده است. اما وقتی شما به دو تعریف نهایی از واقعیت دست پیدا می‌کنید زمانی که تنها یک واقعیت را موجود می‌بینید، این راضی‌کننده نیست.

تلاش برای یگانه‌سازی این دو تئوری، موانع تکنیکی فنی و مفهومی وحشتناکی را بر سر راه بهترین نظریه‌پردازان فیزیک در طول دهه‌های گذشته قرار داده و آنان را به چالش کشیده است. برای مثال از آنجایی که جاذبه، خودش را به عنوان یک عامل ایجاد انحراف در فضای چهاربعدی زمان-مکان معرفی می‌کند، پذیرش نظریه‌ی کوانتومی در مورد جاذبه ایجاد مشکل می‌کند. از یک جهت، این به معنای پذیرش شک و تردید هایزن‌برگ در مورد فرضیات موجود راجع به زمان – مکان به شکل فی‌نفسه است که قطعاً مشکل‌ساز خواهد بود.

اما ممکن است این تردیدها، یک معنای دیگر هم داشته باشند و آن به معنای وجود یک مشکل در رابطه با گرایش و رویکرد ما نسبت به قضیه است. شاید ما نباید مفهوم جاذبه را به تنهایی بررسی کنیم. اکثر تلاشهایی که برای یکسان‌سازی نظریات موجود در مورد جاذبه انجام شدند، خود منجر به این گشتند که تعریف کیفیت و کمیت جاذبه، وارد یک بحث و میدان جدید شود که به ناچار همه‌ی نیروهای طبیعت مانند همه‌ی اجزای زیراتمی را به یک چارچوب تئوریک محدود می‌کند.

این ایده‌یی است که برخی از فیزیک‌دانها آن را “تئوری همه‌چیز” می‌خوانند.


نظریه‌ی جدیدی که در حال حاضر مطرح می‌شود، نظریه‌ی “فرا-رشته‌یی” است که به وجود حلقه‌های کوچک و ریز رشته‌یی اتمی به عنوان سازنده‌ی همه‌ی مواد حکم می‌دهد. فرضیه‌ی دیگری که وجود دارد و به تئوری ام مشهور است هنوز کمی پیچیده و مبهم به نظر می‌رسد و می‌تواند به عنوان لایه‌یی که در ابعاد وسیعتر فضایی حرکت دارد، تصویر شد. اما مرحله و روند پیشرفت در این نظریه‌ها در بهترین حالت، اینگونه جمع‌بندی می‌شود که هیچ کس دقیقاً به یاد نمی‌آورد وجود حرف “M” در نظریه‌ی ام، دقیقاً به چه دلیلی است و چه واژه‌یی را تداعی می‌کند. راه درازی در پیش است

ماجرای فطرس:

فطرس از فرشتگانی بود که دو بال داشت و گرداگرد عرش الهی در پرواز بود(بنا بر روایات) و در انجام عملی کوتاهی ورزید و بواسطه ی این عمل خداوند او را مجازات کرد و به زمین تبعید نمود.

هنگام تولد امام حسین(ع) به فرمایش جبرئیل(ع) فطرس نزد پیامبر اکرم برای تبریک آمد و به یُمن وجود با برکت امام حسین(ع) خداوند او را بخشید.

حال شبهه ای که در اینجا پیش می آید این است که مگر فرشتگان عقل مطلق نیستند و مطیع و فرمان بردار او نمی باشند و مگر قدرتی بر گناه کردن دارند؟

برخی به این شبهه این طور پاسخ دادند که فرشتگان در عین واحد و ویژگی های عمومی ایی که دارند ، در درجات مختلفی قرار دارند و فطرس از آن گونه فرشتگانی بود که دارای درجات پایین بود. او گناه نکرد بلکه کوتاهی از اوامر خداوند نمود و این گناه محسوب نمی شود، بلکه نوعی ترک اولی است.

آیاتی که هر گونه نافرمانی و سرپیچی را از فرشتگان نفی می‏کنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود تا از هر نوع سرکشی پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچی فطرس در برخی روایات کندی و سستی ورزیدن خوانده شده که نوعی ترک اولی است نه گناه و عصیان.

عده ای دیگر بر این باورند که چون داستان فطرس با روایات قرآن سازگاری ندارد( فرشتگان مطیع و فرمانبردارند) این گونه روایات را نادرست می شماریم از آن جهت که هزار دلیل برای اثبات و عدم تحریف قرآن داریم.

ماهیت فرشتگان

یکی از اصول مسلم جهان شناسی اسلامی وجود موجوداتی است که آن ها را مالک یا فرشته می خوانیم.

فرشتگان موجودات مجرد محض هستند که ماهیتی متفاوت با انسان ها دارند ‌سرشت فرشتگان گوهری تمام عقلانی است و در وجود آنان از امیال نفسانی و خواست های شهوانی خبری نیست.


چون این امیال محدود به جهان ماده است و فرشتگان مجرد محض هستند. آن ها دارای اختیار هستند اما نه آن اختیاری که انسان ها دارند؛ بدین ترتیب که بدی ها اصلاً در آن ها جایی ندارد و اختیار آن ها بدین صورت است که تماماً گرایش به خوبی ها دارند. شبهه ای که در اینجا پیش می آید داستان فطرس است که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.پست های بعدی...

اعمال فرشتگان

فرشتگان در جهان هستی تدابیر امور را بر عهده دارند( به فرمان خدا).

علل و معلول ها را فراهم می سازند تا چرخه ی این جهان بچرخد. بعضی از فرشته ها در تسبیح کامل خداوندند و بعضی دیگر کار های مهمتری دارند که 4 موردند:


1) حضرت جبرئیل(ع): که کار نزول وحی الهی را بر پیامبران بر عهده دارد. 

2) حضرت عزارئیل(ع): که کار قبض ارواح را به فرمان خدا بر عهده دارد.

3) حضرت میکائیل(ع): که مسئول باران است و تبیر جهان هستی را بر عهده دارد 

4) حضرت اسرافیل(ع):که کار دمیدن در صور را بر عهده دارد. هنگامی که قیامت بر پا شد او در صور مردگان می دمد و آن ها را زنده می کند.