آیااینکه زمین ما سه بعد دارد، اتفاقی است یا باید
برایش دنبال یک تعبیر عمیقتر گشت؟بعضی از تئوریسینها معتقدند که فضای به وجودآمده بر اثر انفجار
بزرگ، تنها به صورتاتفاقی از سه بعد تشکیل گشت و ممکن است قسمتهای دیگری از جهان هستی وجود
داشتهباشند که
ابعادشان متفاوت باشد. مثلاً هیچ دلیل منطقی نمیتوان یافت برای پاسخبه این سوال که
چرا مثلاً جهان هستی فقط دو بعد ندارد. چندصد سال پیش، ادوین آبوتاثری به نام “زمین مسطح” نوشت
که در آن جهانی دوبعدی را تصویر کرد. جهانی که در آناجسام و موجودات حیات خود را تنها بر روی “سطح”
ادامه میدادند. اما فیزیک جهاندوبعدی با فیزیک جهان ما بسیار متفاوت خواهد بود. برای مثال در فضای
دو بعدی، امواجبه
شفافیت انتشار در فضای سه بعدی، پخش نمیشوند و باعث ایجاد انواع مشکلات درسیگنالرسانی و انتقال
اطلاعات میگردند. و نیز از آنجایی که زندگی آگاهانه، بهفرآیند انتقال درست و صحیح اطلاعات بستگی دارد، در
نتیجه این تفاوتها کافی خواهندبود برای اینکه مشاهدات ما را تنها در حد مناطقی ناشناخته محدود نگاه
دارند. تصور کردن فراتر از سه بعد نیز مشکلات مختلفی به همراه
خواهد داشت. در چنینحالتی، سیستمهای نجومی و سیارهیی غیرممکن میشوند چرا که عکس قانون
جاذبه یعنیقانون
قدرتهای افزایشی به وجود خواهد آمد. در نتیجه به نظر میرسد که جهان سه بعدیتنها جهانی است که وجود دارد
و فیزیکدانها میتوانند دربارهاش بنویسند. اما نکاتریزی وجود دارد که باعث میشود این فرضیه با شک و
تردید همراه باشد. شاید فضاسه بعدی نیست و تنها اینگونه برای ما نشان داده میشود.
شاید فضا 9 یا 10 بعد داردو حتی ابعاد بیشتر! برخی از تئوریهایی که قصد یکپارچهسازی نیروهای طبیعت
را دارندمانند
فرضیهی فرا-رشتهیی، امکان وجود تعداد ابعاد بیشتری نسبت به آنچه که مامیبینیم را رد نمیکنند. دلیلشان نیز این است که بسیاری از معادلاتی که برایتوصیف وضعیت
موجود به کار میروند، با در نظر گرفتن تعداد بیشتر ابعاد، نتایج بهتریمیدهند! در نتیجه نمیتوان
آن را کاملاً بیمعنی دانست. ابعاد اضافی فضا، سابقهیحل بسیاری از مشکلات و مسایل حلناشدنی فیزیک را
دارند. برای مثال اینشتین برایتوصیف کردن جاذبه، به یک بعد اضافی نیاز داشت و آن، زمان بود. و تئودور
کالوتزا نیزیک
بعد به سه بعد اثبات شده اضافه کرد چرا که میخواست نظریات جاذبه را با فرضیاتماکسول در مورد
الکترومغناطیس، همگون سازد.
مطمئناً ما نمیتوانیم بعد چهارمرا ببینیم اما این هم احتمالاً یک
دلیل دارد. این بعدهای اضافه، میتوانند بسیارکوچک و فشرده شوند. یک لولهی پلیمری آب را از دور
در نظر بگیرید. مانند یک خط درازو معوج به نظر میرسد. از یک بعد نزدیکتر آن را نگاه کنید. به شکل
تیوب یا لولهدیده
میشود. اما آنچه که در حقیقت این لوله را میسازد، یک سطح دایرهیی شکل کوچکاست که دور محیط لوله چرخیده
است. به طور مشابه، بعد چهارم نیز میتواند چنینلولهیی باشد که دور فضای سهبعدی میچرخد اما
آنقدر کوچک است که دیده نمیشود.
در نتیجه تصور کردن ابعاد بسیار زیادتری که اینگونه در فضا
پنهان شدهاند، بهراحتی ممکن است. اما متاسفانه نظریهی فرا-رشتهیی هنوز دقیقاً سه
بعد گشودهشده راتایید نمیکند در نتیجه برای تصور ما نسبت به جهان هستی هم تعریف درستی
نمیتوانارایه
داد. اما برای تصور کردن یک بعد جدید، راههای دیگری هم هست. فرض
کنیدنیروهای فیزیکی بتوانند نور و جسم را به یک صفحهی سهبعدی مسطح یا ورقیشکل
تقلیلدهند و
محدود کنند در حالی که به برخی پدیدههای دیگر فیزیکی اجازه میدهند تا واردبعد چهارم شوند. ساکن شدن
سطوح دو بعدی به جای اجسام سهبعدی در فضاهای مشخص باعثمیشود تا هر جسم و پدیدهیی به شکل طرح و نقشهاش
نشان داده شود. مثلاً ما یک توپکرهیی شکل را به صورت دایره ببینیم! به طریق مشابه، ممکن است ادعا
شود که ما درحال
حاضر تنها تصویری سه بعدی از اجسام و مفاهیمی را میبینیم که در واقع چهاربعدیهستند. اما فضای “سه لایهیی” ما میتواند تنها در چهار بعد نیز
محدود نشود. لایههای قابل کشف دیگری نیز میتوانند وجود داشته باشند که در فضای
چهاربعدی حضوردارند. اثبات این فرضیه، انجام آزمایشهایی تازه را میطلبد که وجود بعد
چهارم رانیز به
ما نشان دهد. اما این نظریه وجود دارد که برخورد لایههای چندبعدی درمقیاسهای اینچنینی میتواند
به تکرار شدن “انفجار بزرگ” منجر گردد در نتیجه حضورما بر روی کرهی زمین شاید اصلاً موید همین مطلب
باشد که فضا واقعاً سهبعدی نیست!