در اینجا «من» یعنی شیطان:
: من صاحب قدرت و اسم بزرگ و طبل عظیم هستم .
من قاتل هابیلم , سوار شونده در کشتی نوحم , پی کننده ی ناقه ی صالحم , روشن کننده ی آتش ابراهیمم , طراح قتل یحیایم , غرق کننده ی قوم فرعون در نیلم ,
به حرکت درآورنده ی وسائل سحر, و جادوی جادوگران در برابر موسایم , سازنده ی گوساله ی سامری بنی اسرائیلم ,
سازنه و صاحب اره بر فرق زکریایم , حرکت کننده با لشکر ابرهه برای خراب کردن خانه ی کعبه با فیلانم ,
طراح ناموفق قتل پیامبر اسلام در احدو حنینم , به وجود آورنده ی لشکر صفینم , القا کننده و بوجود آورنده ی حسد روز سقیفه در قلوب منافقانم .
من صاحب هوج (= کجاوه ) در روز جنگ بصره و جملم , من شتر عایشه در روز جملم , دشنام دهنده در روز عاشورا و کربلا به مومنانم , من اما و رهبر و دستور دهنده ی منافقانم ,
من بزرگ پیمان شکنانم .من رکن و ستون ظالمانم , گمراه کننده ی مارقینم , نابود کننده ی اولینم , به انحراف کشنده و گمراه کننده ی آخرینم , نه مخلوق از گل بلکه خلق شده از آتشم , غضب شده رب العالمینم , من لعنت شده ی خدا و فرشتگان و همه ی نیکان اعم از جن و انس و سایر مخلوقاتم .